بحران مالی سال 2008 یکی از بزرگترین بحرانهای اقتصادی در تاریخ معاصر بود که تاثیرات گستردهای بر اقتصاد جهانی و بهویژه بازارهای مالی گذاشت. این بحران از بازار مسکن ایالات متحده آغاز شد و با انتشار بدهیهای مالی پیچیده و بدون پشتوانه به سراسر جهان گسترش یافت. در این مقاله به عوامل وقوع این بحران، تاثیرات آن بر بازارهای مالی و اقدامات مقابلهای دولتها و نهادهای مالی بینالمللی پرداخته میشود.
🔰 بحران مالی سال 2008
بحران مالی سال 2008 یک بحران بزرگ اقتصادی جهانی بود که از بازار مسکن ایالات متحده شروع شد. در این بحران بانکها و موسسات مالی به افراد وامهای رهنی با شرایط آسان (بهویژه وامهای سابپرایم) اعطا کردند که بسیاری از وامگیرندگان توان بازپرداخت آنها را نداشتند. وقتی حباب قیمت مسکن ترکید و قیمتها کاهش یافت افراد زیادی قادر به بازپرداخت وامهای خود نبودند و موسسات مالی با مشکلات عظیمی مواجه شدند. این بحران باعث ورشکستگی بانکهای بزرگ، سقوط بازارهای مالی جهانی و رکود اقتصادی گستردهای در سراسر جهان شد.
بحران مالی سال 2008 به دلیل ترکیبی از عوامل اقتصادی، مالی و سیاستهای پولی به وجود آمد و اثرات گستردهای بر اقتصاد جهانی داشت. این بحران به طور عمده از ایالات متحده آغاز شد. اما به سرعت به تمام نقاط دنیا گسترش یافت و سیستم مالی بینالمللی را تحت تاثیر قرار داد.
🔰 دلایل بحرانمالیسال 2088
بحران مالی سال 2008 به دلیل مجموعهای از عوامل پیچیده اقتصادی، مالی و نهادی به وجود آمد. در ادامه مهمترین دلایل وقوع این بحران توضیح داده میشوند:
🟠 وامهای سابپرایم (وامهای با ریسک بالا)
بانکها و موسسات مالی آمریکایی وامهای رهنی به افراد با اعتبار مالی ضعیف (وامهای سابپرایم) اعطا میکردند. این افراد اغلب توانایی بازپرداخت وامهای خود را نداشتند. افزایش این نوع وامها و شرایط آسان دریافت آنها بازار مسکن را متورم کرد و باعث ایجاد حباب مسکن شد.
🟠 حباب قیمت مسکن
بین سالهای 2000 تا 2006، قیمت مسکن در آمریکا به طور غیرعادی رشد کرد. بسیاری از افراد تصور میکردند که قیمت مسکن همچنان افزایش خواهد یافت و بر این اساس وام گرفتند. اما وقتی قیمت مسکن شروع به کاهش کرد افرادی که وامهای سنگین گرفته بودند، توان بازپرداخت نداشتند و دچار مشکل شدند. این کاهش قیمت باعث ترکیدن حباب مسکن شد.
🟠 بستهبندی و فروش اوراق بهادار با پشتوانه رهنی (MBS)
بانکها و موسسات مالی وامهای رهنی را به شکل اوراق بهادار با پشتوانه رهنی (MBS) به سرمایهگذاران در سراسر جهان فروختند. این اوراق به دلیل پیچیدگیشان، ریسک بالای وامهای سابپرایم را پنهان میکردند و سرمایهگذاران متوجه نبودند که چه میزان از این اوراق به وامهای پرریسک اختصاص دارد.
🟠 افزایش ابزارهای مالی پیچیده
موسسات مالی برای کسب سود بیشتر از ابزارهای مالی پیچیده مثل CDO (بدهیهای تضمینشده) استفاده کردند. این ابزارها ریسک واقعی را به طور دقیق نشان نمیدادند و به فروپاشی گسترده بازارهای مالی کمک کردند. سرمایهگذاران، بانکها و حتی برخی دولتها متوجه پیچیدگی و ریسک بالای این ابزارها نبودند.
بخش دوم دلایل بحرانمالیسال 2008
🟠 رگولاسیون ضعیف
دولتها و نهادهای نظارتی نظارت کافی بر بانکها و موسسات مالی نداشتند. به ویژه در آمریکا مقررات و قوانین مالی به اندازه کافی سختگیرانه نبودند و این به بانکها اجازه داد تا وامهای پرریسک را به سرمایهگذاران جهانی بفروشند. فقدان شفافیت در بازارهای مالی باعث شد تا ریسکهای سیستماتیک نادیده گرفته شوند.
🟠 اعتباردهی بیش از حد
بانکها به دلیل نرخهای بهره پایین و دسترسی آسان به اعتبار، به وامدهی بیرویه روی آوردند. این روند باعث شد تا بدهیهای سنگینی در اقتصاد شکل بگیرد. وقتی افراد نتوانستند وامهای خود را پرداخت کنند موسسات مالی با بحران نقدینگی و سرمایه مواجه شدند.
🟠 ورشکستگی موسسات مالی
وقتی نرخ بازپرداخت وامها کاهش یافت و بسیاری از وامگیرندگان ورشکسته شدند. موسسات مالی بزرگی مانند لیمن برادرز نتوانستند دوام بیاورند و ورشکسته شدند. ورشکستگی این موسسات شوک بزرگی به بازارهای مالی وارد کرد و باعث شد اعتماد سرمایهگذاران به بانکها و موسسات مالی از بین برود.
🟠 اثرات جهانی
بانکهای سراسر جهان در اوراق بهادار مرتبط با وامهای رهنی سابپرایم سرمایهگذاری کرده بودند. بنابراین بحران به سرعت از آمریکا به بازارهای مالی اروپا و آسیا گسترش یافت و به یک بحران مالی جهانی تبدیل شد.
✅ برای یادگیری درست و اصولی مارکت فارکس (حرفه ای صفرتاصد) به همراه پشتیانی مادام العمر می توانید از طریق لینک پایین به بخش دوره آموزشی تیم سلطان ترید مراجعه کنید و با تمام جزئیات دوره به همراه سرفصل های آموزشی آشنا شوید.
🔰 تاثیرات بحران مالی سال 2008 بر بازارهای مالی
🟧 سقوط بازارهای سهام
در جریان بحران مالی سال 2008، بازارهای سهام در سراسر جهان به شدت سقوط کردند. شاخصهای اصلی مانند S&P 500 و داوجونز در آمریکا، FTSE در انگلستان و DAX در آلمان با کاهش چشمگیری مواجه شدند. این سقوط ناشی از وحشت سرمایهگذاران و خروج گسترده سرمایه از بازارهای مالی بود. در برخی از بازارها ارزش سهام بیش از 50 درصد کاهش یافت.
🟧 ورشکستگی موسسات مالی بزرگ
یکی از بزرگترین تاثیرات بحران ورشکستگی موسسات مالی برجسته بود. برای مثال لیمن برادرز، یکی از بزرگترین بانکهای سرمایهگذاری آمریکا در سپتامبر 2008 ورشکست شد. این ورشکستگی شوک بزرگی به بازارهای مالی وارد کرد و باعث ایجاد زنجیرهای از فروپاشیها در سایر موسسات مالی شد. علاوه بر لیمن برادرز شرکتهایی مانند AIG و مریل لینچ نیز به کمکهای مالی دولتی نیاز پیدا کردند تا از ورشکستگی نجات پیدا کنند.
🟧 کاهش نقدینگی و بحران اعتباری
بحران باعث شد بانکها از وامدهی به یکدیگر و به شرکتها خودداری کنند. این امر باعث ایجاد یک بحران نقدینگی شد به طوری که بسیاری از شرکتها و موسسات مالی قادر به تامین منابع مالی کوتاهمدت خود نبودند. کمبود نقدینگی در بازارها موجب افت شدید اعتماد سرمایهگذاران و کاهش فعالیتهای اقتصادی شد.
🟧 افزایش نرخ بهره بینبانکی
با فروپاشی اعتماد بین بانکها نرخهای بهره بینبانکی افزایش یافت. بانکها به دلیل عدم اعتماد به ثبات مالی یکدیگر نرخهای بالاتری برای وامدهی بینبانکی تعیین کردند. این امر باعث شد تامین اعتبار برای بانکها و موسسات مالی دشوارتر و پرهزینهتر شود.
قسمت دوم تاثیرات بحران 2008
🟧 کاهش شدید ارزش داراییها
داراییهایی مانند اوراق بهادار با پشتوانه رهنی (MBS) و مشتقات مالی که قبل از بحران بسیار محبوب بودند، ارزش خود را به شدت از دست دادند. سرمایهگذاران متوجه شدند که این داراییها از وامهای پرریسک (سابپرایم) حمایت میشوند و ریسک بالایی دارند. این کاهش ارزش زیانهای سنگینی برای بانکها و سرمایهگذاران به همراه داشت.
🟧 دخالت دولتها و بستههای نجات مالی
دولتها در سراسر جهان برای جلوگیری از فروپاشی سیستم مالی اقدام به ارائه بستههای نجات مالی کردند. در ایالات متحده برنامه TARP (Troubled Asset Relief Program) برای نجات بانکها و موسسات مالی از ورشکستگی ایجاد شد. این برنامه شامل تزریق صدها میلیارد دلار به بانکها بود تا از فروپاشی بیشتر جلوگیری کند. بانکهای مرکزی مانند فدرال رزرو آمریکا و بانک مرکزی اروپا نیز نرخ بهره را کاهش داده و نقدینگی به بازار تزریق کردند.
🟧 ادغام و تصاحب بانکها
برای جلوگیری از فروپاشی کامل بازارها، بسیاری از بانکها مجبور به ادغام یا فروش شدند. به عنوان مثال، بانک آمریکا مریل لینچ را خریداری کرد و جیپی مورگان، بر استرنز را به دست آورد. این ادغامها باعث تغییر در ساختار صنعت بانکداری جهانی شد.
قسمت سوم تاثیرات بحران 2008
🟧 رکود اقتصادی جهانی
بحران مالی به سرعت به رکود اقتصادی جهانی منجر شد. بسیاری از شرکتها به دلیل کاهش تقاضا، تولید خود را کاهش دادند و بسیاری از کارگران بیکار شدند. نرخ بیکاری در کشورهای مختلف به بالاترین سطوح خود در چندین دهه رسید. کاهش فعالیتهای اقتصادی به نوبه خود به بحران مالی دامن زد و بازارهای مالی بیشتری را تحت تاثیر قرار داد.
🟧 افزایش نظارت و مقررات مالی
پس از بحران نهادهای نظارتی در سراسر جهان اقدام به اصلاحات گستردهای در سیستم مالی کردند. به عنوان مثال در ایالات متحده قانون داد-فرانک برای نظارت بیشتر بر موسسات مالی تصویب شد. این قوانین به دنبال کاهش ریسک سیستماتیک و جلوگیری از تکرار بحرانهای مشابه بودند.
🟧 بیثباتی ارزها
بحران مالی سال 2008 تاثیر زیادی بر نرخ ارزها داشت. بسیاری از ارزهای جهان در برابر دلار آمریکا ضعیف شدند. زیرا سرمایهگذاران به دنبال پناهگاههای امنی مانند دلار و طلا بودند. این تغییرات در نرخ ارزها باعث افزایش بیثباتی اقتصادی در برخی کشورها شد.
برای مقابله با بحران مالی سال 2008 دولتها و نهادهای بینالمللی به سرعت وارد عمل شدند و مجموعهای از اقدامات اقتصادی، مالی و نظارتی را به کار گرفتند تا از فروپاشی سیستم مالی جهانی جلوگیری کرده و اعتماد به بازارهای مالی را بازگردانند. این اقدامات به چند دسته اصلی تقسیم میشوند:
🔶 بستههای نجات مالی
دولتها به منظور جلوگیری از ورشکستگی بانکها و موسسات مالی بزرگ، بستههای نجات مالی ارائه کردند. این بستهها شامل تزریق مستقیم نقدینگی به موسسات مالی، خرید داراییهای پرریسک و تضمین بدهیهای بانکی بود.
برنامه نجات داراییهای مشکلدار (TARP) در ایالات متحده: دولت آمریکا با اختصاص 700 میلیارد دلار از طریق برنامه TARP، داراییهای سمی بانکها و موسسات مالی را خریداری کرد تا آنها را از بحران نقدینگی و ورشکستگی نجات دهد.
برنامههای مشابه در اروپا: کشورهای اروپایی نیز بستههای مشابهی ارائه کردند. بریتانیا بیش از 500 میلیارد پوند به بانکهای خود تزریق کرد و فرانسه، آلمان، اسپانیا و سایر کشورهای اروپایی نیز اقداماتی مشابه انجام دادند.
🔶 تزریق نقدینگی و سیاستهای پولی انبساطی
بانکهای مرکزی در سراسر جهان با کاهش نرخ بهره و تزریق نقدینگی به سیستم بانکی، سعی کردند بحران نقدینگی را کاهش دهند و از رکود اقتصادی جلوگیری کنند.
کاهش نرخ بهره: بانکهای مرکزی مانند فدرال رزرو آمریکا و بانک مرکزی اروپا به سرعت نرخ بهره را کاهش دادند. تا هزینه استقراض را پایین آورده و تقاضا برای اعتبار را افزایش دهند.
برنامههای تسهیل کمی (QE): بانکهای مرکزی از سیاستهای تسهیل کمی استفاده کردند که در آن بانکها اوراق قرضه دولتی و سایر داراییهای مالی را خریداری میکردند تا نقدینگی به اقتصاد تزریق شود و نرخهای بهره بلندمدت کاهش یابد. فدرال رزرو چندین دور از این برنامهها را اجرا کرد.
بخش دوم اقدامات مقابله ای با بحرانمالیسال 2008
🔶 ملیسازی جزئی بانکها
برای جلوگیری از ورشکستگی بانکهای بزرگ و محافظت از سیستم مالی، برخی دولتها مجبور به ملیسازی جزئی بانکها شدند. این به معنای خرید سهام بانکها و کنترل موقت آنها توسط دولت بود.
نمونههای ملیسازی: بریتانیا بانکهای رایل نشنال اسکاتلند (RBS) و لویدز را ملی کرد. این اقدام باعث شد دولت کنترل موقت این بانکها را در اختیار بگیرد تا آنها را از بحران خارج کند.
🔶 ضمانتهای دولتی برای سپردهها و بدهیهای بانکی
دولتها برای بازگرداندن اعتماد مردم و سرمایهگذاران به بانکها ضمانتهای دولتی برای سپردههای بانکی و بدهیهای موسسات مالی ارائه کردند. این ضمانتها تضمین میکرد که در صورت ورشکستگی بانکها سپردههای مردم حفظ خواهند شد.
افزایش سقف ضمانت سپردهها: در بسیاری از کشورها سقف تضمین سپردهها افزایش یافت. به عنوان مثال در آمریکا سقف تضمین سپردهها از 100,000 دلار به 250,000 دلار افزایش یافت.
🔶 تقویت نظارت و مقررات مالی
پس از بحران نیاز به اصلاحات اساسی در ساختارهای نظارتی و مقررات مالی آشکار شد. دولتها و نهادهای بینالمللی اقدام به تدوین و اجرای مقررات جدیدی کردند تا از تکرار بحرانهای مشابه جلوگیری شود.
قانون داد-فرانک (Dodd-Frank) در آمریکا: این قانون در سال 2010 تصویب شد و به منظور تقویت نظارت بر بانکها و موسسات مالی، کاهش ریسکهای سیستماتیک و جلوگیری از رفتارهای پرخطر در بازارهای مالی طراحی شد. این قانون همچنین نهادهای نظارتی جدیدی مانند شورای نظارت بر ثبات مالی (FSOC) و دفتر حفاظت مالی مصرفکنندگان (CFPB) را ایجاد کرد.
اصلاحات در بازارهای اروپا: اتحادیه اروپا مقررات مشابهی را برای افزایش شفافیت و نظارت بر بانکها و موسسات مالی معرفی کرد، از جمله مقررات بال 3 که به منظور افزایش سرمایه مورد نیاز بانکها و کاهش ریسکهای مالی طراحی شد.
بخش سوم اقدامات مقابله ای
🔶 برنامههای بازسازی و کمک به صنعت
دولتها علاوه بر کمک به بانکها، صنایع بزرگ و حیاتی مانند صنعت خودرو را نیز مورد حمایت قرار دادند.
نجات صنعت خودرو در آمریکا: دولت ایالات متحده میلیاردها دلار به خودروسازانی مانند جنرال موتورز و کرایسلر کمک کرد تا از ورشکستگی جلوگیری کنند. این کمکها همراه با برنامههای بازسازی این شرکتها بود تا آنها بتوانند از بحران عبور کنند.
🔶 همکاری بینالمللی و اقدامات مشترک جهانی
نهادهای بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول (IMF) و گروه 20 (G20) اقدامات هماهنگی برای مقابله با بحران و کاهش اثرات آن انجام دادند.
نشست های گروه 20: رهبران کشورهای بزرگ جهان در چندین نشست گروه 20 گرد هم آمدند. و برنامههای هماهنگی برای تثبیت سیستم مالی جهانی و جلوگیری از تشدید بحران تنظیم کردند.
کمکهای مالی بینالمللی: صندوق بینالمللی پول و سایر نهادهای بینالمللی کمکهای مالی به کشورهای در حال توسعه یا اقتصادهای ضعیفتر ارائه دادند. تا از اثرات بحران جهانی در این کشورها کاسته شود.
🔶 تجدید ساختار بدهیها
برخی کشورها به ویژه کشورهای اروپایی با بحران بدهیهای دولتی مواجه شدند. در واکنش به این وضعیت، اتحادیه اروپا و صندوق بینالمللی پول برنامههای نجات مالی و تجدید ساختار بدهیها را برای کشورهای بحرانزده مانند یونان، ایرلند و پرتغال طراحی کردند.
برنامههای ریاضتی: این برنامهها معمولا شامل اقدامات ریاضتی و اصلاحات اقتصادی برای کاهش بدهیها و بهبود وضعیت اقتصادی این کشورها بود.
🔰 نتیجهگیری
بحران مالی سال 2008 یکی از عمیقترین و ویرانگرترین بحرانهای اقتصادی در تاریخ معاصر بود که تاثیرات گستردهای بر بازارهای مالی و اقتصاد جهانی داشت. این بحران که از بازار مسکن ایالات متحده آغاز شد. و به سرعت به سایر نقاط جهان گسترش یافت. به وضوح نشان داد که سیستم مالی جهانی چقدر به هم پیوسته و آسیبپذیر است. عوامل متعددی از جمله وامهای بیپشتوانه، ابزارهای مالی پیچیده، ضعف نظارتی و ریسکهای سیستماتیک در شکلگیری این بحران نقش داشتند.
تاثیرات بحران بر بازارهای مالی شامل سقوط شدید بازارهای سهام، ورشکستگی موسسات مالی بزرگ، کاهش ارزش داراییها و افزایش نرخ بهره بینبانکی بود. بحران به سرعت به یک رکود اقتصادی جهانی تبدیل شد که موجب کاهش تولید، افزایش بیکاری و افت شدید اعتماد سرمایهگذاران شد.
بحران مالی سال 2008 همچنین به نیاز فوری برای اصلاحات و تقویت نظارت بر سیستم مالی جهانی اشاره کرد. اصلاحات صورتگرفته از جمله قوانین جدید و مقررات مالی به منظور کاهش ریسکهای سیستماتیک و جلوگیری از وقوع بحرانهای مشابه در آینده طراحی شدهاند. با این حال بحران نشان داد که نیاز به نظارت دقیق و تنظیمات مناسب همچنان حیاتی است تا از آسیبپذیریهای بیشتر در سیستم مالی جهانی جلوگیری شود.
در مجموع بحران مالی سال 2008 یک نقطه عطف در تاریخ اقتصادی و مالی بود که درسهای ارزشمندی برای سیاستگذاران، سرمایهگذاران و نهادهای مالی به همراه داشت. این بحران تاکید بر اهمیت پایداری مالی، نظارت موثر و هماهنگی بینالمللی را به وضوح روشن ساخت و بر ضرورت آمادهسازی برای مواجهه با بحرانهای اقتصادی آینده تاکید کرد.